جدول جو
جدول جو

معنی شیشه خرده - جستجوی لغت در جدول جو

شیشه خرده
(شی شَ / شِ خُ دَ / دِ)
ریزه ها و خرده های شیشه. پاره های شکستۀ شیشه. (یادداشت مؤلف).
- شیشه خرده داشتن جنس کسی، بدجنس و مردم آزار و موذی بودن وی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیشه گردن
تصویر شیشه گردن
احمق، کودن، کم خرد، ابله، دبنگ، خام ریش، چل، کم عقل، گول، نابخرد، بدخرد، لاده، دنگل، غمر، کردنگ، گردنگل، تاریک مغز، انوک، بی عقل، فغاک، ریش کاو، کهسله، تپنکوز، غتفره، کانا، خل، خرطبع، کاغه، سبک رای، دنگ
فرهنگ فارسی عمید
(شی شَ / شِ گَ دَ)
کنایه از بی عقل و احمق باشد. (انجمن آرا) (ازفرهنگ اوبهی) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
این شیشه گردنان که از این خیمۀ کبود
بینام چون قرابه به گردن طنابشان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(شی شَ / شِ نَ / نِ)
اطاق آینه کاری. (یادداشت مؤلف) :
همچو سنگ منجنیقی آمدی
آن سخن بر شیشه خانه او زدی.
مولوی.
رفتم به شیشه خانه و چیدم به پیش او
الوان زجاج پر می گلرنگ یک قطار.
ارادت خان واضح (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا